کرونا؛ بزرگترین فاجعه قرن، از آنفولانزای اسپانیایی پیشی گرفت!
این روزها با شیوع ویروس کرونا در جهان، مردم با اصطلاحات جدیدی که شاید به گوش خیلی از ما نخورده است، آشنا شدهاند. در هفتههای اخیر پس از فراگیرشدن ویروس کشنده کووید ۱۹ که بیشتر مناطق آسیایی، اروپایی و جدیدا قاره آمریکا را درگیرخود کرده، سازمان جهانی بهداشت به دلیل آمار بالای تلفات ناشی از این بیماری وضعیت پاندمی را به جای اپیدمی، در جهان اعلام کرده است. کرونا، در حال تبدیل شدن به دومین پاندمی بزرگ، بعد از آنفولانزای اسپانیایی در طول تاریخ است. در این مقاله سعی داریم شما رابا این اصطلاحات و تاریخچه پاندمی در جهان آشنا کنیم.
تفاوت اپیدمی و پاندمی

طبق تعریف تخصصی WHO، سازمان جهانی بهداشت (World Health Organization)، سلامت عبارت است از برخورداری از آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نداشتن بیماری و نقص عضو. بر این اساس به تعاریف زیر نیز توجه کنید:
در همین رابطه:
کارنامه کشورهای جهان در مدیریت بحران کرونا
فروردین ۳۱, ۱۳۹۹ ۸۷۹
فروردین ۲۸, ۱۳۹۹ ۲,۵۵۵
- اپیدمی: همهگیری Epidemic یک بیماری، میزان وقوع بیش از حد انتظار که با مقدار مشابه در سال گذشته یا در یک دوره زمانی مشابه دیگر سنجیده میشود.
- پاندمی: همهگیری جهانی Pandemic یک بیماری، گسترش موارد ابتلا به طور ناگهانی در تمام نقاط یک کشور و یا بخشی از یک قاره یا حتی کل جهان. مثل وبا، آنفلوآنزا، طاعون، تیفوس و ایدز.
تاریخچهی آنفولانزای اسپانیایی

امسال صدمین سالگرد همهگیری آنفلوانزای سال ۱۹۱۸ (۱۲۹۶-۱۲۹۷) است. در آن همهگیری، حدود پانصد میلیون نفر به این بیماری مبتلا شدند و چیزی بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر جان خود را از دست دادند. این تعداد، برابر با ۵ درصد از جمعیت انسانهای زمین در آن زمان بود.
در سال ۱۹۱۸،همزمان با جنگ جهانی اول، ویروس آنفلوآنزای ناشناختهای در سراسر جهان گسترش یافت و منجربه یک بیماری همه گیر شد. گفتههای بسیاری دربارهٔ سرمنشا این بیماری وجود دارد، اما محققان معتقدند آغاز این همهگیری در «ایالات متحده آمریکا» بود. از این آنفلوانزا با نامهای آنفلوانزا دنیاگیر ۱۹۱۸ یا آنفلوانزا پاندمی ۱۹۱۸ یاد میشود که اشاره به گستردگی بیماری در سطح جهان دارد. این بیماری در سالهای شیوع به اشتباه با نام آنفلوانزای اسپانیایی شناخته شد و تا امروز هم با این نام از آن یاد میشود. این بیماری از ویروس H1N1، آنفولانزا نوع A، که قبلا فقط پرندگان را آلوده می کرد، گرفته شد و پس از جهش به انسان سرایت کرد، و توانست تعداد زیادی از مردم را به سرعت آلوده کند. یکی دیگر از تفاوتهای منحصر به فرد این ویروس، توانایی انتقال آن نه تنها از پرندگان به انسان بلکه از انسان ها به خوک ها بود. این ویروس در عرض شش ماه نخست، جان ۲۵ میلیون نفر را گرفت. به همین دلیل، این ترس بین مردم به وجود آمد که بشریت به پایان خود نزدیک است.

“تقریبا در هر خانه، کسی بیمار بود. مردم از یکدیگر دوری میکردند و همه منزوی شده بودند. شرکتهای تلفنی باعث تشدید انزوا شدند. بیش از ۱۸۰۰ اپراتور تلفن خدمات خود را قطع کردند و شرکتهای تلفن ملزم شدند تنها برای تماسهای اضطراری خدمات ارائه کنند. رویدادهای ورزشی لغو شده و تئاترها نیز تعطیل شدند”.
بخشی از کتاب “آنفولانزای بزرگ” نوشتهی “جان ام. بری”
نام «آنفولانزای اسپانیایی» از کجا آمد؟

این بیماری در سه فاز، «موج اول» و «موج دوم» و «موج سوم» اتفاق افتاد. «موج اول» همهگیری که در نیمه اول ۱۹۱۸ (زمستان ۱۲۹۶ و بهار ۱۲۹۷) اتفاق افتاد، شدت زیادی نداشت. اما «موج دوم» و مرگبار آنفولانزای اسپانیایی به خاطر ویروس جهشیافتهای بود که از طریق جابهجایی نیروهای نظامی شیوع یافت. وقتی آنفولانزای اسپانیایی برای نخستین بار در نخستین روزهای ماه مارس ۱۹۱۸ رویت شد، تمام نشانههای آنفولانزای فصلی را در خود داشت. یکی از نخستین موارد تایید شده، آلبرت گیچل، آشپز ارتش آمریکا در کمپ فانستون کانزاس بود که با تب ۴۰ درجه به بیمارستان رفت، تا پایان همان ماه، ۱۱۰۰ سرباز روانه بیمارستان شده بودند و ۳۸ نفر هم به خاطر ذاتالریه جان خود را از دست دادند. همینطور که ارتش ایالات متحده به تلاشهای جنگی خود در اروپا ادامه میداد، آنفولانزای آسپانیایی را هم با خود در جهان پخش میکرد. اسپانیا در جریان جنگ جهانی اول بیطرف بود و برخلاف همسایههای اروپاییاش، در دوران جنگ، رسانهها را مجبور به سانسور اطلاعات نمیکرد. در فرانسه، انگلیس و ایالات متحده، روزنامهها حق نداشتند درباره چیزهایی بنویسند که به تلاشهای این سه کشور در جریان جنگ آسیب میزد، خصوصا این خبر که ویروسی مرگبار به جان سربازان ارتش افتاده است.
از آنجایی که خبرنگاران اسپانیایی تنها افرادی بودند که شیوع آنفولانزا را در بهار ۱۹۱۸ گزارش کردند، این اپیدمی به نام آنفولانزای اسپانیایی شناخته شد.
عوامل اصلی در همهگیر شدن آنفولانزای اسپانیایی چه بود؟

جنگ جهانی اول، یکی از موثرترین عوامل در همهگیر شدن آنفلوانزای ۱۹۱۸ در جهان بود.
عدم قرنطینه شهرها: شیوع سریع آنفولانزای اسپانیایی در پاییز ۱۹۱۸ عمدتا تقصیر مقامات سلامت عمومی بود که حاضر به قرنطینه در دوران جنگ نبودند. در بریتانیا برای مثال، یک مقام دولتی به نام «آرتور نیوزهلم» به خوبی میدانست که اعمال محدودیت بر رفت و آمد شهروندان بهترین راه برای مقابله با شیوع این بیماری وحشتناک است. اما او حاضر نبود با در خانه نگه داشتن کارگران کارخانهها و مردم، تلاشهای بریتانیا در جنگ را به خطر بیندازد.

کمبود ابزار و دانش کم در علم پزشکی : یکی از اصلیترین دلایل مرگ و میر بسیار بالا در زمان شیوع آنفولانزای اسپانیایی طی سال ۱۹۱۸ این بود که محققان هنوز به ابزارهای لازم برای توسعه یک واکسن برای این ویروس دسترسی نداشتند. مایکروسکوپهای آن زمان تا دهه ۱۹۳۰ اصلا قادر به دیدن ویروسهایی تا این حد کوچک نبودند.

امکان حمل و نقل سریع: در سال ۱۹۱۸ حمل و نقل تا حد زیادی مدرن شده بود و به همین واسطه سربازان، ملوانان و شهروندان به راحتی میتوانستند به نقاط مختلف جهان سفر کنند. این جا به جایی منجر شد که ویروس در مدت زمان کوتاهی در نقاط مختلف جهان منتشر شود.
«موج سوم» و آخر بیماری در ماه ژانویه ۱۹۱۹ و در استرالیا آغاز شد و در نهایت دوباره راهش را به اروپا و ایالات متحده هم باز کرد.
پایان فاجعه

نرخ مرگ و میر موج سوم به اندازه موج دوم بالا بود، اما با به پایان رسیدن جنگ در ماه نوامبر ۱۹۱۸، شیوع بیماری دیگر آنقدر گسترده و وسیع نبود و کم کم رو به کاهش رفت. باوجودآنکه نرخ مرگومیر در طول تاریخ بیسابقه بود، بیشتر کسانی که به ویروس مبتلا شدند زنده ماندند؛ در کشورهای توسعهیافته، تعداد کل کشتهها به ۲ درصد میرسید. اما در کشورهای درحالتوسعه، نرخ مرگومیر بسیار بدتر بود. در مکزیک، تخمین فوتشدگان میان ۲٫۳ تا ۴ درصد کل جمعیت است. ایران و اکثر روسیه با مرگ ۷ درصد از کل جمعیت مواجه شدند. در جزایر فیجی، تنها طی ۱۶ روز، ۱۴ درصد از جمعیت فوت شد. یکسوم از جمعیت لابرادور فوت کرد. در روستاهای کوچک محلی در آلاسکا و گامبیا، همه جمعیت مردند؛ احتمالا به این دلیل که همه بهطور همزمان مبتلا شده و هیچکسی توانایی مراقبت کردن نداشت. با محاصره شدن توسط مرگ به این شکل، آنهایی هم که میتوانستند زنده بمانند، تلاشی نکردند.
سن قربانیهای ویروس نیز بسیار قابلتوجه بود. بهطورمعمول، حجم بالای کشتههای آنفولانزا به افراد مسن مربوط میشود؛ اما در آنفولانزای ۱۹۱۸، برعکس این نکته اتفاق افتاد، چراکه بیشتر آمار کشتگان به افراد جوان مربوط میشد.
نتیجهگیری

مطالعه تاریخ صرفا برای آگاهی و شناخت از گذشتگان نیست، در طول تاریخ، کشورها و ملتها بهدفعات متعددی با اینگونه مسائل روبهرو شدهاند، بررسی هرکدام از این موارد میتواند به شکلگیری انتظارات صحیح کمک کند. گسترش ویروس کرونا هم پدیده نوظهوری است، اما گسترش و خطر همهگیری یک ویروس جدید بههیچعنوان اتفاق تازهای نیست! بهتر است با نگاه دقیق به اشتباهات انسانی گذشتگان، تاریخ را دوباره تکرار نکنیم!
«تاریخ تنها فهرستی از غافلگیریهاست، و تنها ما را برای غافلگیر شدن دوباره آماده میکند.»
کرت وانه گت- نویسندهی آمریکایی

بیش از30سال سابقه درطراحی/تهیه وتوزیع چادرمشکی